پیرزن: اگه من نباشم.

پیر مرد:عزیزم تو مثل سیم کارتی و من هم مثل گوشی ،گوشی بدون سیم کارت که به درد نمی خوره.

پیرزن:واقــــــــــــــعا!.!.!.!

پیر مرد:بهــــــــــــــــله.

پیرزن:ممنـــــون عزیزم.

پیرمرد:هههههههههه نفهمید گوشیش چینیِ ظرفیتش چهار تا سیم کارته.

اتو

پیرزنه لخت میاد جلو شوهرش میگه با لباس عشق اومدم پیشت حاجی.

بعدش حاجی گفت عزیزم خوش اومدی ولی کاشکی قبلش لباستو اتو می کردی.

لهجه

لرِ میره سر یه میدون خیلی شلوغ بوده از یه پلیس می پرسه:ای مردِمی ایجه سه چی جم شِدَن؟

پلیس می گه لر هایی که لهجه دارن اعدام می کنن.!.!.!.

لره می گه:واس چی عزیزم.

چوب کبریت

پسرکی از حکیمی می پرسد چرا با اینکه همه می دانند که آخر به عشق خود نمی رسند عاشق می شوند.؟.؟.

حکیم دست در جیبش می کند و یک جعبه کبریت از جیبش در می آورد وسه چوب کبریت در می آورد دوتا شون رو می زاره تو جعبه اون یکی رو می شکنه وباقسمتی که تیز تره بین دندانش را تمیز می کند و می گوید نمی دانم.

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: